موسیقی ایران در دوره قبل از اسلام یك نوع موسیقی عملی بوده و نوازندگان و سرایندگان در صدد جستجوی قواعد ارتباط اصوات و الحان نبودند . چنانكه باربد بزرگترین موسیقی دان دوره ساسانی را همه به نام نوازنده و سراینده معرفی كرده اند و الحانی هم كه ساخته دلیل براین نیست كه از نظر علمی در موسیقی وارد بوده است . زیرا امروز هم در كشور ما بسیاری از نوازندگان كه سازنده نغماتی هستند از اصول و قوائد علمی موسیقی اطلاعی ندارند و فقط به مقتضای ذوق طبیعی الحانی تركیب و تنظیم می كنند .
مصریها : موسیقی در بین مصریها نیز رواج داشته و آلات موسیقی از قبیل چنگ و طنبور و نی ساده و نی مضاعف و بوق و سیتار و طبل و دایره میان آنها مرسوم بوده است . همچنین یك قسم ساز مضرابی شبیه به سه تار بوده و فرنگیها آن را نمونه گیتار می دانند . اختراع یك قسم ارگ را كه دارای لوله های متعدد بوده نیز به مصریها نسبت می دهند . از نقاشیهایی كه روی ظروف قدیم مصر شده و آلات ضربی مختلفی كه داشته اند چنین بر می آید كه رقص نیز بین آنها مرسوم بوده و مصریها به این امر علاقه داشته اند . سومریها : بطوریكه از تاریخ بر می آید موسیقی در تشریفات و رسوم مذهبی سومریها اهمیت داشته . در میان آثاری كه از آنها بدست آمده ، یك قطعه نقش برجسته ای است كه شامل دو قسمت اشت:در قسمت پایین سازی است شبیه سیتار و چنگ كه در قاعده آن جعبه ای برای انتشار و انعكاس صدا تعبیه شده و نوازنده ای آن را با دو دست می نوازد . در قسمت بالا هم چهار نفر موسیقی دان دیده می شود كه یكی از آنها جامه ای بلند بر تن دارد و صفحه ای مدور را در یك دست گرفته و در دست دیگر چیزی شبیه به چكش دارد . نفر دیگر مشغول دست زدن است ویك نفر هم آواز خوان است و چنین به نظر می رسد كه این اشخاص مامور اجرای قربانی هستند و این كار را با رسوم و تشریفات خاصی انجام می دهند . عیلامیها : عیلامیها نیز موسیقی را هنگام بر پا كردن رسوم مذهبی به كار می برده اند . آلات موسیقی آنها یكی دو قسم چنگ ونی ساده ومضاعف و بعضی آلات ضربی بوده .از جمله سازی داشته شبیه سنتور كه بعد ها تغییر شكل داده وكامل شده و سازه های كلاویه دار فرنگی را كه كامل ترین آنها پیانو است از روی آن ساخته اند . از نقوش برجسته آثار عیلامی دو نمونه كامل از اركستر آنها كه یكی دسته نوازندگان ودیگری دسته سرایندگان است بدست آمده ودر(( بریتیش میوزیوم )) است . دسته نوازندگان از یازده نوازنده تشكیل می شود كه هفت نفر آنها چنگ می زنند و دو نفر نی مضاعف می زنند ویك نفر سازی شبیه به سنتور می نوازد و نوازنده دیگر هم یك قسم آلات ضربی می زند . در دسته سرایندگان نه بچه و شش زن شركت كرده اند : زنی كه در جلو واقع شده راهنمای سایرین است و زن دیگر زیر چانه گذاشته كه عادت اغلب خوانندگان مشرق زمین است . سایر زنها و بچه ها هم دست می زنند . آشوریها : خداهای آشوری دوستدار موسیقی بوده و آشوریها برای خاطر آنها در موقع عبادت و پرستش ارباب انواع موسیقی مخصوصی به كارمی برده اند . آلات موسیقی انها چنگ و سیتار ونی ساده و مضاعف و بوق و طنبور بوده . در آثاری كه از آشوریها بدست آمده نمونه های مختلف از نوازندگان آشوری دیده می شود و اغلب آنها به صورت تك نوازی است . فقط در یكی از این نقشها یك اركستر چهار نفری به نظر می آید كه دو نفر آنها سازی كه بین چنگ و سیتار است می نوازند و دو نفر دیگر آلات ضربی می زنند . سایر ملل شرقی : موسیقی سایر ملل مشرق زمین با موسیقی كشور ما بی رابطه نیست ازقبیل فینیقیها و یهودیها و اهالی فلسطین و سوریه كه آلات موسیقی دیگری كه با اختلافات جزئی شبیه به سازهای مذكور در فوق است داشته اند . مخصوصا از اشاراتی كه در كتاب تورات شده معلوم می شود كه موسیقی یهود اهمیت داشته و عده زیادی سرایندگان و نوازندگان دور او بوده و زبور داود با الحان مخصوصی خوانده می شده . همچنین اهالی آسیایی صغیر مانند ساكنان ساكنان لیدیه و فریگیه و درینها از موسیقی یو نانی نیز اقتباساتی كرده بودند و این كشورها نیز به تصرف شاهان هخامنشی درآمده موسیقی آنها هم شاید در موسیقی ما بی اثر نبوده است . موسیقی در دوره هخامنشی : از موسیقی این دوره اطلاع كافی نداریم ولی ملتی كه خود را رقیب یونان می دانسته و با اهالی آن سرزمین روابط تاریخی داشته و از حیث آثار صنعتی نمونه های پر ارزشی مانند حجاریهای تخت جمشید به یادگار گذارده ، بی شك از موسیقی هم بی بهره نبوده است . از این گذشته چون دولت هخامنشی جانشین دولتهای متمدن زمان خود گردید از صنایع آنها نیز تا آنجا كه مطابق ذوق ایرانیها بود اقتباس كرد . اینك اشاراتی را كه دو نفر از تاریخ نویسان معروف یونان در این باب كرده اند بیان می كنیم :هرودت در تاریخ خود راجع به ایرانیها گوید : (( ایرانیان برای تقدیم نذر و قربانی به خدا و مقدسات خود مذبح ندارند ، آتش مقدس روشن نمی كنند ، بر قبور شراب نمی پاشند ، ولی یكی از موبدان حاضر می شود و یكی از سرودهای مقدس مذهبی را می خواند . )) از گفته هرودت چنین بر می آید كه ایرانیان در آن موقع موسیقی مخصوصی برای تشریفات مذهبی داشته اند . و شاید سرودی كه هرودت به ان اشاره می كند از سرودهای كتاب اوستا باشد ذكر می كنیم . زنوفن تاریخ نویس یونانی در كتابی كه راجع به بخصال كوروش نوشته ، چند جمله ذكر كرده كه می توان از نوشته های او نتایجی به دست آورد . چنانكه در یك جا چنین می نویسد : (( كوروش هنگام حمله به ارتش آسور بنا برعادت خود سرودی آغاز كرد كه سپاهیان با صدایی بلند و با احترام و ادب زیاد دنبال آن را بخواندند و چون سرود به پایان رسید آزاد مردان با قدمهای مساوی و با نظم تمام براه افتادند .))در جای دیگر گوید : (( كوروش برای حركت سپاه چنین دستور داد كه صدای شیپور علامت حركت و عزیمت خواهد بود و همین كه صدای شیپور بلند شد باید همه سربازان حاضر باشند و حركت كنند .))پس از چند سطر دیگر گوید : (( در نیمه شب كه صدای شیپور عزیمت و رحیل بلند شد ، كوروش سردار سپاه را فرمان داد تا با همراهان خود در جلوی صفوف سپاهیان قرار گیرد . بعد كوروش می گوید : همین كه من به محل مقصود رسیدم و حملات دو سپاه نزدیك شد سرود جنگی را می خوانم و شما بی درنگ جواب مرا بدهید . در موقع حمله چنانكه گفته بود كوروش سرود جنگ را آغاز كرد و سپاه همگی با وی هم آواز شدند . )) از مطالب فوق چنین بر می آید كه ایرانیان دوره هخامنشی یك قسم موسیقی مخصوصی برای جنگ داشته اند كه بی شك در تحریك احساسات سپاهیان موثر بوده و آلات موسیقی رزمی آنها از قبیل شیپور و طبل نیز در این هنگام بكار می رفته و سرودهای رزمی در بر انگیختن حس شجاعت و دلیری سربازان و كامیابی آنها در میدان نبرد وسیله خوبی بوده است اما معلوم نیست این سرودها در چه مایه ای بوده و چه شعری با آنها خوانده می شده . ضمنا از بیانات زنوفن معلوم میشود همان طور كه ایرانیان موسیقی مخصوصی برای میدان جنگ و ستیزه داشته اند ، بی شك آنقدر ها با موسیقی آشنا بوده اند كه برای موقع فراغت و تفریح نیز موسیقی دیگری داشته باشند . چنانكه در كتاب هرودت كلمه (( نی )) مكرر ذكر شده و این طور به نظر میرسد كه از نواختن این ساز تاثیرات مخصوصی حاصل میشده .
|